نازنین اکبری
امروز 22 خرداد ماه است. امروز سالگرد مضحکه مراسم عنتر چرخانی حکومت اسلامی به نام انتخابات است. جناحهای سبز و سیاه حکومتی به جان هم افتاده اند، جنگشان مانند مرگشان اجتناب ناپذیر است. به آخر خط رسیده اند. هر روز بیش از بیش در لجن انهدام و انحطاط فرو میروند، مرگشان حتمی است. جناح سبز و سیاه، اصولگرا و اصلاح طلب٬ برای بقا و ماندن، برای کشتن، برای دزدی، برای جنایت، برای اعدام، برای سنگسار بسختی زوزه میکشند و همدیگر را می درند.
از شب پیش تهران به حالت حکومت نظامی در آمده، اوباش و مزدوران حکومتی در همه جا حضور پر رنگ دارند. ایستگاههای ایست و بازرسی مستقر شده اند. بی هیچ عذر و بها نه ای به جوانان به جرم جوان بودن! گیر میدهند. دوباره در شیپور رسوای مبارزه با بی حجابی دمیده اند، میخواهند حکم اسلام و خدا و نایب امام زمانشان سید علی قاتل را که در حال رحل اقامت و رفتن است را در سرزمین کفر جاری نمایند. سبزهای امام حسین نشان که سرتاسر پرونده 32 ساله شان قتل و جنایت و فساد و دزدی و همدستی با جناح سیاه حاکم است٬ فقط کمی باران میخواهند تا شا ید روزگار بر مرادشان شود. هر شب کابوس سیل و سونامی انقلاب می بینند، فغانشان سکوت و خفقان مرگ است.
از اولین ساعات امروز چهره شهر به حالت پلیسی و نظامی در آمده است. از اولین ساعت بعدازظهر امروز بیش از دهها هزار نفر (این رقم واقعی است) از انواع مزدوران و نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی به خیابانها ریخته اند. از پاسدار بسیجی های آدمکش، گله های وحشی موتور سوار، مزدوران نیروی انتظامی و انواع ارازل و جانیان ریشو پشمالو و لباس شخصی٬ همگی به انواع سلاحهای سرد و گرم مجهزند. اوباش و ارازل سرکوبگر به انواع باطوم، زنجیر، شو کر، چما ق و سلاحهای سبک و کمری مجهزند. ابزار و آلات قتل و جنایت را بگونه ای جنون آمیز به خود آویخته اند و از خیابانها و مردم فیلمبرداری میکنند تا شاید کمی بیشتر بترسانند و ایجاد رعب و وحشت نمایند.
ساعت 30/6 عصر در تقاطع خیابان فلسطین، بلوار کشاورز بیش از 100 نفر از پلیس ضد شورش با سپر و جوشن و باطوم به دست ایستاده اند. اوباش موتور سوار در حالیکه جلیقه های مخصوص سپاه به تن دارند در ترافیک و در ازدحام خیابان با قصد ایجاد فضای روانی رعب و وحشت مانور میدهند. انواع خودرو ون و اتوبوس در سر کوچه ها و معابر آماده و مستقرند. میدان ولیعصر٬ تمام محوطه میدان به قرق بیش از صدها پلیس ضد شورش و موتورهای مخصوص سپاه که در محل پارک شده اند در آمده است. ترافیک، شلوغی و ازدحام جمعیت مردم بسیار بالاست، موتور سواران پاسدار بسیجی به هر جاندار و مشکوکی حمله ور میشوند. کمی آنطرف تر، در ابتدای خیابان کریم خان دو دستگاه اتوبوس و چندین خودروی ون نیروی انتظامی در حالیکه هر کدام انباشته از نیروی پلیس ضد شورش است ایستاده اند. کمی بالاتر از میدان ولیعصر، در هر دو طرف خیابان صدها پلیس ضد شورش به طرز مضحکی ایستاده اند.
جوانان و مردم در گوشه و کنار ایستاده اند، حضور زنان و دختران جوان با قیافه های مد روز چشمگیر است. اوباش سرگیجه گرفته اند، وحشت زده و هراسان با استرس مرگ در غالب گله های صدها نفری موتور سوار در مسیر ویژه اتوبوسها و در لابلای ماشینها زوزه کشان جولان میدهند. بعضی از ارازل و اوباش بسیجی لهجه شهرستانی دارند. بنا به اخباری آنها را از شهرستانها آورده اند. در تقاطع ولیعصر - فاطمی غلغله است. تعدادی از مردم در گوشه و کنار ایستاده اند. صدها دستگاه موتور سیکلت سپاه در دو طرف خیابان پارک شده اند و به تعداد بیشتری هم پلیس ضد شورش در دو طرف ایستاده اند. ساعت 20/7 عصر در نبش خیابان زرتشت ولیعصر عده ای از جوانان و مردم با پلیس و پاسدار بسیجی ها درگیر شده اند. اوباش نیروی انتظامی کشان کشان جوان 20 ساله ای را با ضرب و شتم و کتک کاری بسوی خودرو ون نیروی انتظامی میبرند. زن جوانی به نشانه اعتراض با ارازل و اوباش درگیر میشود. جمعی از مردم و جوان به اعتراض می پیوندند.
در تقاطع مطهری ولیعصر تعدادی دختر و پسر جوان ایستاده اند. به آنها نزدیک میشوم و با کنجکاوی می پرسم بچه ها امروز چه خبره، دوباره چی شده؟ یکی از جوانها میگه، امروز نوبت سید علی است!
تقاطع فرهنگ اسد آبادی ولیعصر تا سر توانیر هزاران پلیس ضد شورش در همه جا ایستاده اند. در مقابل پارک ساعی بیش از پانصد دستگاه موتور سیکلت آماده به همراه پاسداران مسلح و باطوم به دست به حالت آماده باش ایستاده اند. 4 خودرو ون نیروی انتظامی در همینجا پارک شده اند که انباشته از دهها نفر از جوانان دستگير شده است در حالیکه دستهایشان را بطرز وحشیانه ای با طناب بسته و يا دستبند زده اند. آمار بازداشتها و دستگیریها بالاست. کمی آنطرف تر تعدادی از اوباش نیروی انتظامی به همراه باطومها و سپر و جوشنشان در کنار جدول خیابان لم داده اند. معلوم است گرما و آلودگی هوا، خستگی و بی انگیزگی مفرط، ابهام و سرگردانی و هراس از آینده سیاهشان که به سرنوشت همین حکومت کثیف گره خورده کار خودش را کرده است. به یکی از آنها که از بقیه خسته تر است و خمیازه ميکشد نزدیک می شوم و با کنجکاوی میپرسم سرکار چی شده امروز٬ چه خبره؟ با بی حوصلگی براندازم کرده و میگوید خوش به حالت از همه جا بیخبری! می پرسم چرا، مگه چی شده؟ در جوابم میگه تا این حکومت هست و این مردم٬ ما مامورا مثل سگ سرگردانیم٬ آخرش هم معلوم نیست تکلیفمان چه خواهد شد!
ساعت نزدیکای 9 شب است. به جرات چندین هزار نفر پلیس ضد شورش و انواع مزدوران پاسدار بسیجی و لباس شخصیها در همه جا دور تا دور میدان ونک مستقر شده اند. در اینجا تجمعات مردم بیشتر است. زنان، جوانان و همه مردم با نشاط و با روحیه بسیار بالا در همه جا حضور دارند. خشم و تنفر علیه حکومت اسلامی در همه جا موج میزند. تمام کوچه ها و خیابانهای اطراف در محاصره و تحت اشغال نیروهای پلیس است. دورادور میدان را نیروهای ضد شورش در حالیکه به طرز مسخره ای جوراب به سر کشیده اند ایستاده اند. در وسط میدان حدود 50 تا 60 نفر ارازل بسیجی که توسط تعدادی پاسدار چماق به دست محافظت میشوند به طرز مضحکی به خط شده و به امامت آخوندی نماز میخوانند. شاید این نماز، نماز وحشت همه سران جنایتکار سبز و سیاه حکومت اسلامیست در هراس از سونامی یک انقلاب عظیم و سرخ که عنقریب در راه است.
تهران٬ یکشنبه 22 خرداد ساعت 10 شب
